غریبگی نکنیم(به قلم رضا رشیدپور)
از یکسو مرز هویت و فرهنگ جوامع، بههم ریخته و
از سوی دیگر انتقال سریع و تأثیرگذار پیام، پایههای تمدن را محکمتر کرده
است. در این میان کشور ما علیرغم داشتن مخاطب انبوه و پتانسیل فراوان
برای فرآیند رسانهای هنوز در حالت آزمون و خطا بهسر میبرد. همین
سهلانگاری در حوزه مهندسی پیام باعث شده است تا افکار عمومی به رسانههای
فارسیزبان که ریشه در خارج از کشور دارند گرایش پیدا کنند. هرچند که این
گرایش انبوه در پلههای اول، طعم کنجکاوی داده و اغلب پس از مدتی فروکش
میکند. اما نباید فراموش کرد که ضعف در راهبرد رسانه، بسترساز خطدهی
توسط رسانههای غیرهمفرهنگ خواهد شد.
عموماً اطاق فکر رسانهها در ایران شیوه تبلیغ خطی و مستقیم را پیشه میکنند و با اشتباه در مفهوم مهندسی پیام، روخوانی هدف را با رسیدن به آن یکسان میپندارند؛ غافل از آنکه ذهن کاوشگر مخاطب امروزی نیازمند تحلیل و صداقت است که اگر توسط رسانههای خودی صورت نپذیرد، جای خالی آن توسط دیگران پرخواهد شد. مخاطب امروز رسانه بهشدت دارای اختیار و سهولت در انتخاب است و هرلحظه که غفلت کنیم با یک تصمیم سریع و تنها با فشردن یک دکمه، ارتباط ذهنی خود را با ما قطع و دریای پرتلاطم انواع رسانههای دیگر را ترجیح خواهد داد. چرا گمان میکنیم که مردم نسبت به ما تعهد دارند و در هر شرایطی پذیرای پیامها و تحلیلهای ما خواهند بود؟ اینجا دنیای رقابت است و کسی برنده ماجرا خواهد بود که بتواند جایگاه خود را در نقطهعطف منحنی افکارعمومی بازتعریف کند. تازه این تنها یک بخش داستان است.
مدتی است که رسانههای متکی بر اقتصاد بازار، یکی پس از دیگری در کشورهای حاشیه خلیجفارس سربرمیآورند و با پتانسیل عظیم اقتصادی ایرانیان که متأسفانه در همان کشورهای نوظهور جاخوش کرده است مشغول بازاریابی و تأمین هزینههای اهداف خود هستند با تنگ کردن عرصه برای دانش بازاریابی و سرمایهگذاری در داخل ایران علاوه بر ضربههای جبرانناپذیر اقتصاد کشور، در سمت دیگر زمین قابل کشت افکارعمومی را به شخمهای عمیق رسانههای حریف میسپاریم؛ هرچند که آن حریف در لایههای پنهان خویش، اندیشه زمینگیر کردن ما را داشته باشد. تمام حرف من این است که اصولاً چرا و چگونه اجازه دادهایم تا هر نورسیدهای حریفمان شود و کجای کار را اشتباه میکنیم که مجبور میشویم هر کلمه فارسی از رسانههای مثلاً حریف را با هزار مقاله پاسخ دهیم. غریبه نباشیم و غریبگی نکنیم.
عموماً اطاق فکر رسانهها در ایران شیوه تبلیغ خطی و مستقیم را پیشه میکنند و با اشتباه در مفهوم مهندسی پیام، روخوانی هدف را با رسیدن به آن یکسان میپندارند؛ غافل از آنکه ذهن کاوشگر مخاطب امروزی نیازمند تحلیل و صداقت است که اگر توسط رسانههای خودی صورت نپذیرد، جای خالی آن توسط دیگران پرخواهد شد. مخاطب امروز رسانه بهشدت دارای اختیار و سهولت در انتخاب است و هرلحظه که غفلت کنیم با یک تصمیم سریع و تنها با فشردن یک دکمه، ارتباط ذهنی خود را با ما قطع و دریای پرتلاطم انواع رسانههای دیگر را ترجیح خواهد داد. چرا گمان میکنیم که مردم نسبت به ما تعهد دارند و در هر شرایطی پذیرای پیامها و تحلیلهای ما خواهند بود؟ اینجا دنیای رقابت است و کسی برنده ماجرا خواهد بود که بتواند جایگاه خود را در نقطهعطف منحنی افکارعمومی بازتعریف کند. تازه این تنها یک بخش داستان است.
مدتی است که رسانههای متکی بر اقتصاد بازار، یکی پس از دیگری در کشورهای حاشیه خلیجفارس سربرمیآورند و با پتانسیل عظیم اقتصادی ایرانیان که متأسفانه در همان کشورهای نوظهور جاخوش کرده است مشغول بازاریابی و تأمین هزینههای اهداف خود هستند با تنگ کردن عرصه برای دانش بازاریابی و سرمایهگذاری در داخل ایران علاوه بر ضربههای جبرانناپذیر اقتصاد کشور، در سمت دیگر زمین قابل کشت افکارعمومی را به شخمهای عمیق رسانههای حریف میسپاریم؛ هرچند که آن حریف در لایههای پنهان خویش، اندیشه زمینگیر کردن ما را داشته باشد. تمام حرف من این است که اصولاً چرا و چگونه اجازه دادهایم تا هر نورسیدهای حریفمان شود و کجای کار را اشتباه میکنیم که مجبور میشویم هر کلمه فارسی از رسانههای مثلاً حریف را با هزار مقاله پاسخ دهیم. غریبه نباشیم و غریبگی نکنیم.
+ نوشته شده در شنبه سی ام خرداد ۱۳۸۸ ساعت 10:58 توسط حسین
|
سلام.من حسین وکیلی زارچ(مجری،گوینده و شاعر)،15 سال است در برنامه های مختلف بر روی صحنه ها ایفای نقش میکنم و اینکه!!!!