دوباره سيزده ماه رجب نمايان گشت

ببين كه روي خدا يك وجب نمايان گشت

ببين كه خانه ي كعبه شكافت از خوف و

ز نخل عشق و ولايت رطب نمايان گشت

 

درون قلب علي از شعف چراغان است

همين كه خنده ي احمد ز لب نمايان گشت

درون خانه ي كعبه بهار شادي شد

فرشته اي ز سر اين طرب نمايان گشت

و شمس در  بغل خود گرفت ماهش را

و ماه مهر چهارده به شب نمايان گشت

خدا به خلقت اعلاي او رحيم است و

بگو كه منبع عشق و ادب نمايان گشت

بگو كه سوره ي انسان به يار نازل شد

به مغز عالم هستي عصب نمايان گشت

دوباره بت شكني آمده ز كعبه ي عشق

بگو كه صادق اهل عرب نمايان گشت

به شهر پر شده از كفر و ظلم اي عالم

ببين غضنفر حيدر لقب نمايان گشت

همين كه  پارچه ي قنداقه را كمي وا كرد

ز ناي من كلمات عجب نمايان گشت

خمار روي شرابم بده ز كوثر خويش

ز چشم خيس من اي جان طلب نمايان گشت

سروده جعفر ابوالفتحی